گُردان کبک ها
با وجود این که فصل زمستان به پایان رسیده و هوا رو به گرمی رفته بنا به دلایلی نامعلوم گویا هنوز برف دانشگاه ما آب نشده است.(شاید هم نمی خواهیم آب شود)ولی به هر حال مسئله این است که سر همه ی ما زیر این برف رفته و " و سرِ آن ندارد که برآید".
هدف از نوشتن این مقاله متهم کردن فرد یا گروهی خاص نیست بلکه همه ، از مسئولین گرفته تا دانشجویان و تشکل ها ، به نوبه ی خود در این غفلت دخیل هستیم. من در این مقاله فقط نکاتی چند از مسائلی که به نظرم جای فکر و بررسی دارد را ذکر خواهم کرد.
این مقاله همه ی مشکلات را بیان نمی کند و قرار هم نیست که به تنهایی مشکلی را رفع کند . این مقاله فقط یک هشدار به خود است.
آیه ی شریفه ی " وا … لایغیّروا ما بقومٍ حتی یغیّروا ما بانفسهم" ما را وادار به شروع یک تغییر می کند. یک حرکت . حرکتی که باید توسط دانشجویان شروع و رهبری گردد.
مدتیست که صندلی معاونت فرهنگی دانشگاه خالی است!!!
اولین سؤالی که بعد از شنیدن این خبر به ذهن می رسد این است که مسائل فرهنگی دانشگاه چگونه در حال انجام است ؟ و آیا این فقدان معاونت ضربه ای به مسائل و مشکلات فرهنگی دانشگاه میزند یا نه ؟!!؟
و از همه مهتر چرا در سطح دانشگاه تعداد زیادی مقاله برای مخالفت با جداسازی کلاس ها و غذای سلف چاپ شد ولی اکنون که همه باید مطالبه گر باشند سر خود را زیر برف برده و سکوت کرده اند؟ چرا اهمیت غذای سلف از مشکلات فرهنگی برای ما بیش تر است؟
مسئله ی بعدی که مربوط به متولیان فرهنگ در دانشگاه می گردد وجود یا عدم وجود برنامه ای بلند مدت در این زمینه ی حیاتی است . در بسیاری از موارد به گونه ای رفتار می شود که گویا برنامه ی کلی و هدف دار برای معضلات فرهنگی تدوین نشده است(و اگر هم شده به خوبی اجرا نمی شود).
به نظر من باید مسئولان دانشگاه با همفکری و همکاری دانشجویان و تشکل ها برنامه ای مدون تدوین کنند . این کار می تواند توسط یک گروه از دانشجویان و مسئولان انجام شود و با برگزاری جلسات منظم از چگونگی اجرای برنامه های خود آگاه شوند.
بهتر است برای بررسی میزان موفقیت در عملکرد به جای نامه نگاری و ارائه ی گزارش های رسمی از تأثیر مستقیم برنامه ها بر دانشگاه از طریق خود دانشجویان آگاه شویم.
آیا کار فرهنگی منحصر به فعالیت های مدیریت دانشگاه می گردد؟!
روی سخن من به فرد یا گروه خاصی نیست ، بلکه همه باید در حد توان خود کاری انجام دهیم . چرا عادت کرده ایم فقط از دیگران نقد کنیم ؟ آیا فقط متهم کردن مسئولین درست است؟!
من منکر مسئولیت دانشگاه و مسئولین نیستم ولی واقعا نباید از آن ها انتظار داشته باشیم که همه ی مشکلات ما را درک کنند و برای همه ی آن ها راه حل مناسبی در کوتاه مدت ارائه دهند . هیچ وقت مسئولین، شرایط دشوار یک دانشجوی خوابگاهی و سختی دوری از خانواده را درک نخواهند کرد مگر با ارتباطی مستمر با آن ها .
به نظر من تشکل ها خیلی بیش تر از مسئولین با مشکلات دانشجویان آشنا هستند و تأثیر گذاری فعالیت های آن ها بر بدنه ی دانشجویی بسیار زیاد است . اما آیا فعالیت های فعلی تشکل ها جوابگوی نیاز همه ی دانشجویان است ؟ آیا یک خلأ نسبی در فعالیت های تشکل ها احساس نمی شود؟!
دانشجوی موفق کیست؟!
یکی دیگر از مواردی که جای تأمل دارد، نگاه دانشگاه(اعم از دانشجو و استاد) به دانشجوی موفق است . شاید بسیاری از شما با این مسئله مواجه شده اید که در دانشگاه ما دانشجویی موفق قلمداد می شود که معدل بالایی داشته باشد . من نمی گویم دانشجویی که وقت خود را صرف درس خواندن می کند موفق نیست . حرف من این است که آیا فقط معدل بالا برای موفقیت یک جوان ایرانی کافیست؟!
آیا قهرمان یک رشته ی ورزشی موفق نیست؟
آیا برگزیده ی مسابقات قرآنی موفق نیست ؟
آیا دانشجویی که یک مراسم را در دانشگاه مدیریت می کند موفق نیست؟
آیا کسی که در مسابقات علمی رتبه کسب می کند موفق نیست؟
متأسفانه دانشگاهِ ما همه ی ابعاد روحی و جسمی دانشجویان را در کنار درس خواندن نمی بیند و با نگاه اشتباهی که نسبت به دانشجوی موفق دارد از ما انتظار می رود که فقط درس بخوانیم و نتیجه این امر، دلسرد شدن بسیاری از دانشجویان نسبت به مسائل غیر درسی می شود که مطمئناً در موفقیت و آینده ای که برای خود می سازیم تأثیر گذار است.
دانشگاه باید کارخانه ی آدم سازی باشد . درس خواندن خوب است ولی کافی نیست . دانشگاه ما چقدر به اخلاق دانشجویان اهمیت می دهد؟ چقدر به تربیت یک مهندس(و نه فقط یک نقطه چین!خوان) اهمیت می دهد؟ آیا صرف درس خواندن، این مسائل هم آموخته می شود؟
به نظر من اگر دانشگاه به طور منظم از فعالان تشکل های دانشجویی(متناسب با میزان فعالیت و موفقیت در کار فرهنگی) تقدیر به عمل آورد موجب ایجاد روحیه ی مضاعف در آن ها برای فعالیت می گردد.
یکی دیگر از مسائلی که می تواند در ایجاد روحیه برای انجام کار فرهنگی در دانشگاه مؤثر باشد ، معرفی دانشجویانی است که هم از نظر درسی در جایگاه مناسبی قرار دارند و هم در زمینه ی کار فرهنگی عملکرد خوبی از خود نشان داده اند .
متأسفانه بسیاری از دانشجویان و اساتید این تلقی را دارند که یا کار فرهنگی یا درس . و این فکر باعث گریز دانشجویان از فعالیت ها می شود .من در دانشگاه دانشجویان زیادی را می شناسم که موفقیت درسی خود را مدیون حضور در کار تشکیلاتی می دانند . حضور در فعالیت های غیر درسی علاوه بر وادار کردن دانشجو به رعایت نظم و قدردانی ارزش زمان، باعث ایجاد روحیه ی شادی و نشاط حاصل از کار گروهی می گردد .